|
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: 13:52 :: نويسنده : باران
دختری که اول صبح به زور از خواب بلند میشه،
ژولیده و پولیده، با لباسای نازک و به هر طرف کش اومده، با چشمای نیمه باز و نیمه بسته، با پاهای برهنه روی سرامیک، که داره میگرده دنبال دستشویی و زیر لب غر میزنه... بغل کردنی ترین موجود دنیاس. حتی در بعضی منابع ذکر شده که میشه براش مُــرد! ![]()
پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:, :: 12:2 :: نويسنده : باران
خواستم چشم هایت را از پشت ببندم دیدم طاقت اسم هایی که می گویی را ندارم.... ![]()
یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, :: 15:48 :: نويسنده : باران
یکی از نمایندگان فروش شرکت کوکاکولا، مایوس و نا امید از خاورمیانه بازگشت . و فروش خوبی داشته باشم. اما مشکلی که داشتم این بود که من عربی نمی دانستم. لذا تصمیم گرفتم که پیام خود را از طریق پوستر به آنها انتقال دهم. بنابراین سه پوستر زیر را طراحی کردم: ابتدا تصویر سوم، سپس دوم و بعد اول را دیدند.!!!! ![]()
یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:, :: 15:14 :: نويسنده : باران
"روزی شیخ مشغول مکالمه با سیم کارت ایرانسل خود بودی... اما مکالمه چنان طولانی گشت که مریدان پرسیدند: یا شیخ چگونه است که شارژ سیم کارت شما تمام نمیشود ...!!!!
عسل جـون اختیار نموده و به وسیله ی ان ملت را شارژ ایرانسل تیغ همی زدمی!!!! گذاشتند!!!"
![]()
شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, :: 20:27 :: نويسنده : باران
سلامتی اون سربازی كه 55دقيقه تو صف تلفن ايستاد ![]()
شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, :: 20:22 :: نويسنده : باران
یارو نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش
![]()
![]() |